دریافت نوبت
متن مورد نظر خود را جستجو کنید
  • تاریخ انتشار : 1404/05/22 - 15:43
  • تعداد بازدید کنندگان خبر : 284
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

روز ملی تشکل‌ها و مشارکت‌های اجتماعی

نقش کلیدی خیرین سلامت در امیدبخشی به بیماران کم‌برخوردار

به مناسبت روز ملی تشکل‌ها و مشارکت‌های اجتماعی، زهرا مددی، مسئول واحد مددکاری بیمارستان فارابی، یکی از خاطرات خود در قالب داستانی کوتاه از جوانی کم‌برخوردار را روایت می‌کند که با مشکل بینایی و انبوهی از ناامیدی روبه‌رو بود. این روایت، که گوشه‌ای از خدمات بی‌منت خیرین سلامت در بیمارستان فارابی است، نشان می‌دهد چگونه تأمین هزینه‌های درمان برای یک جوان، نه‌تنها دید او را بازگرداند، بلکه مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و امید را به او هدیه کرد. این داستان تأکیدی است بر نقش حیاتی خیرین در نظام سلامت و حمایت آنان از بیماران نیازمند و خانواده های آنان.

به گزارش روابط عمومی بیمارستان فارابی دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ به مناسبت 22 مرداد روز ملی تشکل ها و مشارکت های اجتماعی و نقش کلیدی تشکل ها و سازمان های مردم نهاد از جمله خیرین سلامت در تامین تجهیزات مراکز درمانی و کمک به بیماران کم برخودار، زهرا مددی، مسئول واحد مددکاری بیمارستان فارابی یکی از خاطرات خود که در مواجهه با یکی از این بیماران بوده را در قالب یک داستان کوتاه برای روابط عمومی این مرکز ارسال و فرا رسیدن این روز را تبرک گفت.

 

صدای در زدن اومد و بعد در اتاق باز شد

+ سلام بفرمایید، مشکلتون چیه؟

جوان حدود 21 یا 22 سال نحیف با عینک ذره بینی، خمیده و سر به زیر در چهارچوب در ایستاده بود.

+ آقا بفرمایید ...

انگار صدا را به سختی می شنید. سر بلند کرد. با نا امیدی و غمگین نگاه بی روحش را به زمین دوخت.

 - چشمام نمی بینه با عینک هم به زور می بینم. به خاطر همین کار بهم نمی دن. مادرم بیماره و پدرم فوت شده. حتی پول خرید سنگ قبرش رو نداریم. مستاجریم. بخاطر چشمام هیچ جا هم کار نمی دن. شنیدم این بیمارستان چشم هارو خوب می کنه. میشه چشم های منم خوب بشه؟ البته من هیچ پولی ندارم. چند جا رفتم کار کنم به خاطر اینکه خوب نمی بینم ولی بیرونم کردند.

به او گفتم: باشه. نگران نباش. فعلا برو معاینه شو ببینیم مشکل چشمت چیه.

برگه رو از من گرفت و گفت: ولی من هیچ پولی ندارم.

گفتم: اشکالی نداره. اگر برای معاینه هزینه خواستن دوباره بیا مددکاری.

 

ساعتی بعد ...

+ خوب چی شد معاینه شدی؟

با همان حالت نا امیدانه گفت: آره ولی گفتن باید لنز بخرم. من پولی ندارم. لنزها خیلی گرونه. دکتر میگه با لنز نیاز به عینک نداری. دیگه خوب می بینی. چون من با این هزینه ها نمی تونم عمل کنم.

گفتم: نگران نباش ما کمکت می کنیم تا بتونی لنز بخری.

 

چند روز بعد ...

همان جوان اما این بار خوشحال و خندان و بدون عینک وارد اتاق شد. شادی وصف ناشدنی تو صورتش موج می زد .دیگه از اون خمیدگی و نا امیدی خبری نبود.

- دارم دنبال کار می گردم. می خوام مادرم رو ببرم دکتر و بعدش هم می خوام برای بابام سنگ قبر بخرم. اومدم تشکر کنم. 

گفتم: باید از خیرین بیمارستان تشکر کنی. هرچند اونا با خدا معامله می کنند.

 

روز تشکل ها و مشارکت های اجتماعی گرامی باد.

  • کد خبر : 302886
سید عباس قاضی میرسعید
تهیه کننده:

سید عباس قاضی میرسعید

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

ارسال نظر

نظر خود را وارد نمایید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
برای جستجو عبارت موردنظر خود را وارد کنید
تنظیمات پس زمینه